مهربد جونمهربد جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
خانه سبز ماخانه سبز ما، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

مهربد مشهدی نژاد

مرد کوچک مهربان

بدو بیا که 22 دی نزدیکه...

1391/10/17 11:5
نویسنده : مامان مهربد
179 بازدید
اشتراک گذاری
سلام         سلام       سلام

دارم یه عالمه کار میکنم و وقت میزارم ،کاری که نه خستگی داره و نه بی حوصلگی ،کاری که پر از شیرینی و خاطره و عشق مادریه ،کاری که از ته ته قلبم دارم انجام میدم و امیدوارم به خوبی و خوشی انجام بشه و تمام بشه......................................................................

حالا حدس بزننید چه کاریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بله درست حدس زدید کارای تولد مهربد جووووووونم

دارم وسایلشو آماده میکنم آخه چیزی نمونده تا تولد عزیزم.

۲۲ دی که مهربدم یکساله میشه ،نمیشه تولد گرفت چون شهادته و جشنش رو گذاشتیم به امید خدا برا جمعه ۲۹ دی که از همین حالا همه دعوتید

واما دیروز بلیط تهران رو برا روز سه شنبه خریدیم پرواز ساعت۲۰:۱۵ ولی برگشت رو نخریدیم تا هر وقت کارمون تموم شد بخریم امید وارم این بار هم با دست پر وخبرای خوب درباره مهربدم برگردیم

اما بریم سراغ ماجرای تولد من که تم کفشدوزک رو انتخاب کردم چون هم نازه و هم وسایلش رو تا حدی داشتم و هم مهربد خیلی دوست داره چون به در فریزرمون یه عالمه کفشدوزک آهنرباییه و مهربد عاشقشونه .

برا تولدش به امید خدا دو پست میزارم یکی از کفشدوزک ها و وسایل مورد نیاز تولدش تا به درد دوستان هم بخوره چون واقعا من خودم از وبلاگ و سایت دوستان خیلی الگو گرفتم و یکی هم خود جشن تولدش

راستی دوستای خوب و مامانای خوش سلیقه هرکی هر ایده و نظر و تجربه ای داره درباره برگزاری تولدمشتاق شنیدن هستم حتما حتما بگید و بفرستید.ممنون عزیزان 

واما به مناسبت تولدش قالب وبلاگ رو هم تغییر دادم.

احتمالا بعد از برگشت از تهران دوباره آپ کنم و شیرین کاریهای پایان یکسالگی مهربد رو بنویسم.چون پسرم شده یه پا قند و عسل و شکرو نبات   

و اما امروز تولد داداش یکی یه دونمه

داداش هادی عزیز و مهربونم تولدت مبارک امیدوارم در، سی و دومین سال زندگیت موفقیت های زیادی به دست بیاری

 

بدو بیا ادامه مطلب که داغ داغه......


الان که داشتم مطالب بالا رو مینوشتم مهربد هم داشت بازی میکرد وکارتون میدید بعد دیدم گرسنه شه گفتم برو شیشه شیرت رو بردار و بخور آخه چند روزیه که دیگه خودش میتونه شیر بخوره خوابید و شیشه به دهن داشت کارتون میدید و منم که سرم تو لپ تاب که یه لحظه دیدم صداش نمییاد و با این صحنه مواجه شدم

بله پسر ناز و شیرین ومهربونم خودش همه کاری کرد (شیشه شیرش رو برداشت ،خورد و خوابید )به این میگن یه بچه خودکفا

الهی که مادر فدات شه عزیزم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)