مهربد جونمهربد جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
خانه سبز ماخانه سبز ما، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

مهربد مشهدی نژاد

مرد کوچک مهربان

تعطیلات نوروز 1392

1392/1/15 1:32
نویسنده : مامان مهربد
189 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستانعزیزمون عید همتون مبارک امیدوارم سال بسیار

بسیار خوبی داشته باشین

و یه سلام ویژهویژه به مهربد عزیزتر از جانم که توی ایام عید مث

همیشه فوق العاده بود پسرمهربونم عیدت مبارک باشه امیدوارم سالی

که پیش رو داری برات پر از اتفاقات قشنگباشه عزیزم من بابا وبقیه تمام

تلاشمون رو توی ای ایام کردیم که به تو و هممون خوش بگذره و خاطره

هایخوب برامون بمونه و خدارو شکر توی این پانزده روز تعطیلی که به

هممون خوش گذشته وآرزو دارم که به همه دوستان عزیزمون هم مث ما

خوش گذشته باشه

.عزیزم توی این ایامتو چهارتا دندون در آوردی و ما خیلی نگرانت بودیم

ولی تو صبورانه تحمل کردی و حتیما بعد از بیرون اومدن از لثه

متوجشون شدیم میشه گفت هر چهارتاش که دوتاش ازآسیاته همزمان یا

به فاصله دوسه روز دراومدن و تو با مهربونی که داری همیه دردارو تحمل

کردی ...قربون تو پسر صبورم برم

و اما این ایام همما مث بقیه توی گشت و گذار بودیم و کلی هم خوش

گذشت و اگه بخوام تمام ماجرا هاروبنیسم که خیلییییییییییی طولانی

میشه پس به خلاصه می نویسم:

سفره هفت سین92

سیب سفرمون با حکاکی دندونای نازت

نیم ساعت قبل سالتحویل جنابعالی خوابیدی و لحظه تحویل سال من


بیدارت کردم که اصلا اخلاق نداشته بهحدی که نذاشتی یه عکس ازت


بگیرم و مجبورم سفره هفت سین رو بدون تو نازنینم تو وبتبزارم و اینقدر


هم شیطونی کردی و وسایل سفره رو بهم ریختی که منم سفره رو نقل


مکانکردم به یه جای بلند خلاصه دوباره خوابیدی و عصر عید دیدنی


هامون شروع شد


اول خونهآقاجون و مامان بزرگ و بعد هم  به همراهمامان جون و دایی  و


خاله ها رفتیم خونه دادا(مامان باباجون) تواین فاصله هم که ماشااله شما


عیدی های بسیاری دریافت کردی ودیگه باقی روزها هم که طبیعت


گردی کردیم و به صحراهای اطراف رفتیم (درهگرمابه،خاییز،سد شهدا،سد


مارون،چاه ابوعلی،سنگ شکن،خارستان و....)وبه همه هم کلیخوش


گذشت .


چند روز هم کهدوستای خاله فاطمه اینا که از تهرون میان و خیلی هم


عالی و فوق العاده هستند مهمانهممون بودن و ما هم یه شب برا شام


دعوتشون کردیم خونه همراه با خاله فاطمه وخانواده و دایی هادی با


خانواده و مامان جون و این شب هم بهت خوش گذشت چون باعلیرضا و


سینا و بیتا هم که بچه هاشون بودن دوست شدی و خیلی بازی کردی


یه شب هم که عموامین و خانمش و بهار جون و خاله ساره با خانواده و


مامان جون مهمونمون بودن


و ماهم که یه شبتوی باغ دایی مهمون دایی بودیم و خیلیییییییییییی


حال داد و خوش گذشت تا ساعت 3 شباونجا بودیم


یه شب هم که مهمونعمو مهدی  بودیم و بازم عالی بود و بقیهروزاهم


که یا مهمون مامان جون بودیم یا خونه خودمون بودیم


و اما یه اتفاقناخوشایند که افتاد این بود که وقتی رفته بودیم پشت سد


شهدا مامان مکیه افتاد وپاش شکست و منو بابا بردیمش دکتر و پاشو گچ


گرفتن فعلا که گفتن باید سه هفته تو گچباشه



تو هم که کلمهمامان و بابا به طور خیلی شیرین و درست افتاده رو زبونت


و روز بیشمار این دو واژهرو برا هر کاریت تکرار میکنی و ما هم کلی ذوق


میکنیم



و توی باغ دایی هم که یه سگهست و دیدیش که زبونش رو در آورده


بهت میگیم هاپو چیکار میکنه و تو زبونت رو درمیاری و میگیم گاوه میگه


چی میگی(آ آ)


در حال حاضر خیلی از کلمه ها و بسیاری ازحرفای ما رو میدونی و متوجه


میشی و سعی داری تکرارشون کنی.


جاهای دیگه ای همکه توی این ایام رفتیم یه عروسی بود و خونه جدید


خاله مرضیه و هرروز هم یه ساعتمیرفتی خونه عمو غلام و با علیرضا و


پویا بازی میکردی


با عمو حسن هم کهخیلییییییییییییی جوری و وقتی میری بغلش هرچی


منو بابا میگیم بیا ،خودتو به او میچسبونی


دایی هم که مغازشرو راه انداخت و ما هم پیشش کلی خرید کردیم


ریتم و آهنگ سه تاشعر رو بلدی اولی تاب تاب عباسیه که میگی(تا تا


عبایی  تا تا عبایی  عبایی) دومی شعر:جو جو کلاغ میگه پردست بالا


بردن ،مهربد میگه پر ،مهربد که پر نداره خودش خبر نداره باباش رفته اداره


براش کتاب بیاره و بعد دست زدن و تو اینشعر رو اینجور اجرا میکنی(او او


ددا ددا  او دستت رو مبری بالا و بعد دوباره میگه او او د      وبرا خودت


دست میزنی و کلی ذوق میکنی و شعرسوم هم که توی ده شلمرود


حسنیه که انیمیشنش تو گوشیمه و وقتی می خوای نگاه کنیموبایلم رو


میاری و بهم میگی:(دو دو دو هه) وقتی  من میگم حسنی رو میخوای


کلیخوشحال میشی


با هر غذایی کهوارد دهنت میشه واسه خودت دست میزنی .


وقتی بهت میگیم مهربد چند تا ماهی داره یاعکسای مهربد چند تاست


دسستت رو میبری به سمت گوش ت و میگی( اُ ) یعنی ده تاست


قربون همه ادا ها وشیرین کاریهات برم من که  به دل همه هممیشینه


شرمنده از همهخواننده های این پست طولانی که اینقدر از این شاخه به


اون شاخه پریدم آخه هر چییادم می اومد مینوشتم بدون رعایت موضوع


.هرچی از قلم افتاده باشه پی نوشت میکنمش


فعلا هیچ عکس و شکلی رو بلاگفا قبول نمیکنه بعدا عکسا رو میزارم

عکسای عید 92 مهربد عزیزم در باغ داداش جونم

مینو خانم و متین جونی

سال نو مبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)