این روزهای مهربد و ما
این روزهای مهربد و ما 
سلام.دوستای گلم
خیلی وقته پستی رو به کارای مهربد جونم اختصاص ندادم توی این پست میخوام هرچی کار خوب و بد و شیرین مهربد داره که یادم میاد بنویسم
اول از هرچیز بگم که مهربد در حال حاضر 12 تا مروارید داره
و خدا رو شکر از لحاظ رشدی هم در نمودارش مشکلی نیست
شب عروسی عمو ی مهربد یه اتفاق خیلی خوب افتاد و اونم ترک خوردن پستونک توسط مهربد بود نه اینکه او نخواد بخوره بلکه وقایع دست به دست هم داد تا به پستونک خوردن مهربد پایان داده بشه مدتی بود که فقط موقع خواب به مهربد پستونک میدادم
اون شب پستونکش خونه خواهرم جامونده بود با وجودی که چندتا توی خونه داشتم ولی بهش ندادم تا دیگه بزاره کنار و خدا رو شکر عالی هم باهاش کنار اومد و الآن یکماه که دیگه مهربد و پستونک با هم بای بای کردن
بای بای پستونک کفشدوزکی مهربد
هرروز بر شیرین کاریاش اضافه میشه و خودشو تو دل همه خونواده جا کرده .پسر خوب و بامزه ایه بعضی وقتا شیطونی هایی میکنه اما در کل فضول نیست
عاشقانه چندتا چیز رو دوست داره :آب بازی که در طول روز هم چند بار انجام میده یه بار توی حموم و یه بار هم توی حیاط .
دومین چیزی که فوق العاده دوستش داره حیوونا به خصوص پرنده هاست و وقتی پرنده یا گربه و حیوونی میبینه از خود بی خود میشه .عموش یه طوطی و یه مرغ مینا داره نمیتونم وصف کنم که وقتی وارد کوچ خونه عموش میشیم وچه حالی پیدا میکنه عموش هم طوطیه رو میزاره روی سر مهربد و او لذت میبره.منو نگو که دیگه از ترس نمیدونم چیکار کنم...
سومین چیز مورد علاقش کتابه 
راه میره و کتاب میخونه.مامانم عاشق این حرکتشه...مخصوصا مجله شهرزاد که پر نی نیه و عمو پورنگه رو خیلییییییییی دست داره
مجله های شهرزاد و مهربدو ذوقیدن واسه عمو پورنگ
به توپ ،بازی با بچه ها ، تاب بازی،قایم موشک و ...هم خیلی علاقه داره
جدیدا هم با ورق و مداد و خط خطی کردن خیلی علاقه نشون میده و در طول روز چند بار برگه و مداد میاره پیش من یا باباش و میگه جوجو و اشاره به سرش میکنه یعنی شکل مهربد رو بکش که جوجو رو سرشهو خودشم یه خط هایی میکشه و میگه جوجو
کلماتی که میگه اینا هستن:
بابا،بابایی مامان،مامانی،مامایی
نی نی بیچی،جوجو=هرنوع پرنده
آب،ابا نونو=نان..به مینو هم میگه
دادا=داداش ماما=شیر
ددر اینه،اونه=اشاره به چیزی
بوو=هرشعله یا چیز داغ اک=یه چیزی که خوشش نیاد یا کسی که اذیتش کنه میگه
بده،،،،بگیر ادو=الو
شعر تاب تاب عباسی رو یه کم بلده و شعر توی ده شلمرود هم رو آهنگش رو میخونه
خیلی از حیوونا رو میشناسه و توجهش به اطراف عالیه ،یه چیزایی تو کتاب میبینه و به ما نشون میده که ما توجهی نکردیم
بوس کردن رو عالی بلده هم راه دورش هم مستقیم و وقتی یه کاری میکنه که میگم آفرین فوری یا برا خودش دست میزنه یا یا بوس میفرسته
فوت کردن غذای داغ و سوت زدن و پریدن و قر و ناز و بهونه رو هم خوب بلده 
میگیم آقاشیره چیکار میکنه با دستش بینیش رو میگیره و صدای غرش شیر در میاره ما میگیم وای ترسیدم کیف میکنه
آقاجونش یه خال توی گردنش داره تا اسمی از آقاجون به میون میاد مهربد اشاره به گردن میکنه
تا اسم باباجون میاد فوری بوس میفرسته براش
حس مالکیتش فراوانه هرچیزی مال خودش و من و باباش رو تودست کسی دید تا نگیرش ول کن نیست..
نماز میخونه بیا و ببین
اینجوری وایسادن رو هم بلدهبلده موهاش رو شونه کنه،صورتش رو بشوره و الکی مسواک بزنه،کفشش رو دربیاره،و سعی میکنه شلوار و پیراهن بپوشه.برا خودش پوشک میاره وبعضی موقع ها رو لگن میذارمش
از بین غذا ها اول که شیر خودش و پاستوریزه رو میخوره عاشق سیب زمینیه مخصوصا سرخ شدشه،ماهی ،سالاد الویه،ماست ،لوبیا،مرغ،بستنی،موز و شیرموز ،خیار،خوروشها ،ماکارونی و هر غذایی که با ماست باشه میخوره.تخم مرغو پنیر هم دوست داره
کل چیزا و آدمای دور و برش رو میشناسه
به من و باباش خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی علاقه داره و با باباش خیلی بازی میکنه
مهربد عزیزم من و بابایی عاشقانه دوستت داریم
پ.ن1:پنجشنبه رفتیم شیراز برا نوبت تیرویید مهربد دکتر فوق العاده راضی بو هم از cf ش هم کم کاری تیروییدش و گفت فعلا همون یک چهارم لووتیروکسین رو ادامه بدم و اگه آزمایشاش همیطور پیش بره بعد دو سالگی یه مدت قرصش رو قطع میکنیم تا ببینیم چی میشه.شاهچراغ هم رفتیم
پسر ناز مامان که داره با آب حوضچه حیاط شاهچراغ(ع)آب بازی میکنه
مهربد در حال شستن صورتش
قربون غذا خوردنــــــــــــــــــــــــــت
پ.ن2:برگشتنی از شیراز یه ده چرخ زد بغل ماشینومون و داغونش کرد امررز بردیم صافکاری ببینیم چی میشه خدا بهمون رحم کرد که توی جاده نبودیم توی شهر بامیدون بودیم سرعت ما 20 کیلومتر اون ماشینه دور وبر 50 ما رو ندید و سمت راننده ماشین مارو داغون کرد
پ.ن3:آجی ساره اینا هم بعد از 2 هفته مسافرت برگشتن .منم دارم به مربی های مرکز خلاقیتش وبلاگ نویسی یاد میدم...ببینید اعتماد به نفس رو
همچنان دوربین و مموریش پر ویروسه
و منتظرم ببینم این همسر عزیز کی زحمت درست کردنش رو به خودشون میدن.منم مجبورم عکسای بی کیفیتی که با موبایل بسیار بی کیفیتم گرفتم فعلا براتون بزارم
