مهربد خط خطی +چیزای دیگه
مهربد پس از خط خطی شدن به دست دیانا(شب وقتی که زیر شیر خوردن خوابیدی و من به صورتت روغن زدم)
اینم که دیانا خانم عامل خط خطی شما
بابا که اومد خونه و دیدت نمیییییییییییییییییییی دونی چقدر ناراحت شده بود از این وضعت و عمو هم که اومد دنبال عمه و تو رو دید خیلی نارحت بود و میگفت نمی دونم چی بگم .خلاصه با با هی به من میگفت حواست کجا بود و منم که گفتم چی شد و دیگه چی میشه کرد . شب که خواستی بخوابی روغن زدم بهش و صبح که بیدار شدی خدا رو شکر خیلی بهتر بودی این دو روز هم هی کرم زدم و الان بهتری.
دوشنبه هم میریم تهران تا جمعه.ای دفعه خیلی سوالا از دکتر دارم.
شیرکاپریلون هم که میخوردیتا 2 خردادتاریخ داره و تموم شده توی بازار و تاریخ جدیدش رو هم وارد نکردن.حالا دکتر داروخونه میگه اشکال نداره چند ماه از تاریخش گذشته باشه و بهش بدی ولی من باید از پزشکت بپرسم
با چند تا مامان باباهایی که بچه هاشون cfدارن تماس داریم(ثمین جون-محمد حسین جون-آقا محمد-یکی دیگه هم هست که هنوز باهاشون تماس نگرفتم و به زودی میگیرم)امید وارم بتونیم با کمک هم باری از دوش همدیگه کم کنیمو به هم کمک کنیم
نمیدون واسه روز مادر برا مامان جون و مامان بزرگا چی بخرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جمعه هم که بدون بابا با خاله ها و دایی و مامان جون رفتیم دیلم البته کنار دریا نرفتیم چون 7 عصر رسیدیم و تا 9 شب بازار بودیم و بعدشم برگشتیم و برات چند تا لباس خوشکل و خوشتیپ خریدم.تنت کردم حتما عکساشو میزارم
عروسی عمو هم که قراره توی باغ تسنیم باشه
دیشب هم بابایی موهات رو کوتاه کرد و شدی پسر خوشکل مامان