سوغات های خاله+چیزای دیگه
مهربد چند وقتیه که حسابی شیرین کاری میکنه و دل من و باباش رو میبره .الهی فدات شم پسر نازم
مثلا امروز صبح زود قبل از اینکه باباش بره سره کار بیدار شده و باباش که میخواد ماشین رو از پارکینگ خونه ببره بیرون صداش میزنه هبا،هبا.دورت بگرده مامان که امروز هم دو سه بار هی بهم گفتی م م م
تا بابایی رو هم میبینه در هر شرایط و حال و هوایی باشه میپره تو بغل باباش البته باباش هم خیلی بهش محبت میکنه ولی در کل اسم مهربد برازندته عزیزم چون واقعا مهربونی.عصر هم که ۲ ساعت رفتی خونه عمو غلام و زن عمو گفت خیلی خوش اخلاق بودی آفرین پسرم
چند روز هم هست مهربدی تلاش میکنه که پاشه سر پا و چهار دست و پا بره،حالا کی خوب انجام بده خدا داند
راستی رویا جون هم عروس کوچیکم که سه ماهه بارداره خدا بهش رحم کرد طفلک نزدیک بود بچش سقط بشه ،دو روز بیمارستان بستری بود خدا رو شکر که حالا خوبه.ایشاالله که همه نی نی ها و بابا و ماماناشون سلامت باشن
دیگه عرض خاصی نیست فقط حالا که من دارم این رو مینویسم مهربدم خوابه و شوهر جان هم صبح ساعت ۷ که رفته دانشگاه هنوز نیامده من هم کل امروز رو پای اینترنت بودم البته یه کیک خوشمزه هم درست کردم +سالاد الویه شما هم بفرمایید نوش جان کنید.اینو گفتم که خدا نکرده کسی فکر نکنه من تنبلم
میلاد امام هادی(ع) هم بر همه مبارک باشه